Monday, June 19, 2006

...

یعنی یک لبخند
یعنی دستی که خالی پس کشیده نمی شود
یعنی رایحه ای همه جا گستر و ناگهانی
یعنی آفتابی که رنگش عوض می شود
یعنی مجالی که می شود ساعتها و ساعت ها
بی هدف به آسمان آبی و پرندگان
زل زد
یعنی بیکاری دلخواه
یعنی هوای عالی برف
باران دلپذیر
روز خوش ابر
یعنی دندان های سفید همه واژه ها
یعنی گل همیشه شکوفان گندم
یعنی لطف مرسوم « از خود گذشتن » که
کهنه می شود
یعنی امیدی برای هر چیز
یعنی منظومه همه شکفتن ها
یعنی مهر گل که به آدمی رسوخ می کند
یعنی « جنگ » راه حل هیچ چیز
یعنی جنگ و جلاد و قهرمان
دور از ذهن اسباب بازی ها
یعنی ساعت های آرام آرام کاری پر تلاش
یعنی سایه ها شریفند مگر خلافش ثابت شود
یعنی بی اعتمادی به ناممکن و بی نیازی به
ایده های دور
یعنی این هاست معنای این گناه

"سعید صدیق"