Friday, November 10, 2006

...


... این روزها
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه آلود
یک آشنای دور صدا می زند
آهنگ آشنای صدای او
مثل صدای آمدن روز است
روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سر بلند باشند
و آفتاب را
... در آسمان ببینند
آن روز
پرواز دست های صمیمی
در جست و جوی
دوست
... آغاز می شوند
آن روز
بی چشمداشت بودن لبخند
... قانون مهربانی است
روزی که سبزه , زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
... بشکفند
روزی که دریا و آفتاب
در انحصار چشم کسی نیست
روزی که آسمان
در حسرت ستاره نباشد
روزی که آرزوی چنین روزی
محتاج استعاره نباشد
...
! ای روزهای خوب که در راهید
! ای جاده های گمشده در مه
! از پشت لحظه ها به در آیید
! ای روز آفتابی
! ای مثل چشمهای خدا آبی
! ای روز آمدن
! ای مثل روز آمدنت روشن
...
این روزها که می گذرد , هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا , من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

قیصر امین پور