Sunday, February 19, 2006

...



دو روزه پی یکی از زخمیها می گردیم
اما پیداش نمی کنیم
باید صورتش رو به زمین مونده باشه
وقتی دهانتون رو به زمین چسبیده نمیتوان جهت
صدا رو درست تشخیص داد.
زخمش باید زخم بدی باشه
هرچی هست زخمی به سینه ندارد
چرا که هنوز می تونه فریاد بکشه


به تدریج صداش کم میشه و ناله ای می شنویم
شبیه خرخر
این خرخر همه رو منقلب می کنه


روز اول سه بار دراز کش برای پیداکردنش رفتیم
ولی ... هیچی
تا سحر بشه هر جا رو که فکر می کردیم گشتیم
ولی پیداش نمی کنیم
روز دوم ناله هاش آهسته تر می شه
احتمالاً گلو و دهانش خشک شده
فرمانده مان به کسی که اونو پیدا کنه قول سه روز
مرخصی اضافی می ده
قولی که همه رو به حرکت در می آره
با این وصف او را در نمی یابیم


روز اول تقاضای کمک می کرد
ولی شب دوم در عالم خیال با زن و بچه هایش حرف می زد
اسم زنی رو به زبان می آورد
غروب که شد صداش به خرخر از ته گلو گرایید
این صدای آزار دهنده رو تا صبح می شنیدیم
احتمالاً جهت وزش باد از سویی می آمد
که آنجا به زمین غلتیده بود
صبح که دمید فکر کردیم ... مرده
اما اون خرخر دوباره بلند شد
تا سرانجام تمام کرد
تمام